تور Tour (فرانسه) به معني چرخ، گردونه، دوران، دورگردي، گردش و سياحت است. (فرهنگ عميد) Tour (فرانسه) را دورة مأموريت ـ گردش نيز معني كردهاند
Tourism گردشگري
Tourist گردشگر
Tour nament دورة گردش مسابقات
در تمام معاني فوقالذكر مفهوم گردش لحاظ شده است صرفنظر از مفهوم عاميانة گردش به معني تفريح و گلگشت، در واقع مفهوم Tourism يعني گردشگري مانند چرخ دوار يعني حركتي كه از يك نقطه آغاز و در همان نقطه به پايان رسد. حركت چرخشي حول يك محور و بازگشت به نقطه شروع. اين مفهوم كه در چرخ صادق است، در سياحت نيز صادق است، يعني سياح يا جهانگرد يا گردشگر، در اكثر مواقع حركتي را از نقطهاي آغاز و پس از مدتي به محل نخست باز ميگردد. اما آنچه جالب است تشابهات هجايي و لغوي است كه البته اينگونه شباهتها در ادبيات جهان بسيار زياد است.
ريشه بسياري از لغات با يكديگر داراي شباهتهاي قابل توجهي هستند. مثلاً واژه ديوار كه در برخي ادبيات عاميانه (ديفال) نيز تلفظ شده، شباهت زياد به معادل انگليسي آن Thewall دارد.
از آن جمله است Tour ـ در ادبيات فارسي واژهاي به همين معني و با همين هجا و آوا وجود دارد، كه طور تلفظ ميشود (به فتح ط)
به معني پيرامون سراي و يا طوران(به فتح ط) به معني پيرامون چيزي گرديدن، گرد بر چيزي گشتن (دهخدا)
اين لغت براثر استفاده متمادي دَور و دَوران نيز تلفظ ميشود و در ادبيات امروزي دور (به ضم دال) و دوران(به فتح دال) معني گشتن و چرخيدن ميدهد. با قدري توجه تشابه آوايي فيمابين دور و Tour در فرانسه قابل درك است.
اينكه Tour از دَور گرفته شده يا بلعكس، فاقد اهميت است. مهم ميزان تأثيرگذاري ادبيات ملل بر يكديگر است ك در فرصتي مناسب به آن ميپردازيم.
بحث فوق به منظور اشاره به ميزان تشابه فرهنگي ملل و مفاهيم مشترك بين ملتها بيان گرديد. در زبان لاتين با مصدرسازي و تغييرات در آن دامنه لغات گستردگي قابل توجهي پيدا ميكنند كه اين بحث در مقوله زبانشناسي قابل پيگيري است.
و اما صنعت توريسم. پس از تجزيه لغوي توريسم، بايد به جزء ديگر اين كلمه تركيبي يعني صنعت پرداخت: صنعت در لغت از ريشه صنع به معني ساختن چيزي، كار و پيشه كردن، كاركردن و آفريدن است. صنعت به معني پيشه و هنر، حيلهگري، ظاهرسازي و جملهپردازي است.
به راستي برگزيدن پيشوند صنعت براي گردشگري حاوي چه مفهومي است؟ و چگونه ميتوان عمل گردش و سياحت را صنعت به حساب آورد؟ گردشگري در تاريخ بشر سابقه چند هزار ساله دارد، البته مفهوم گردشگري با مفهوم مهاجرت كاملاً متفاوت است چون همانگونه كه از نام آن برميآيد گردش برگشت به نقطة شروع را در معني خود مستتر دارد. در اسناد مكتوب و بجامانده در تاريخ جايگاه گردشگري مشخص است. انبوه سفرنامهها، سياحتنامهها كه از قرون گذشته بجا مانده است بيانگر اهميت جهانگردي در فرهنگ بشر است.
جهانگردان دوران گذشته قالباً به دو دسته تقسيم ميشدهاند جهانگردان انفرادي كه به منظور كشف مجهولات، كسب تجربه و ارضاي كنجكاوي خود با سرمايه شخصي و همت خود جهان را درمينورديدند و برخي از جهانگردان در استخدام حكومتها بودهاند و با پشتيباني مالي و برنامهاي مشخص اعم از سياسي، اقتصادي و فرهنگي به گردشگري مشغول ميشدهاند.
كشف سرزمينهاي جديد، تبادل آداب و رسوم و فرهنگ ، توسعه علوم و توسعه تجارت تنها بخشي از فوايد گردشگري است. امروزه شايد بتوان توريسم را به دستههاي مختلفي تقسيم كرد. توريسم فرهنگي، سياسي، تجاري، تفريحي،علمي و ... و اين يعني ساماندهي يك گردش با برنامه.
در تفكر ديني اسلام براي جهانگردي كاركردي خاص مورد توجه قرار گرفته است. در قرآن حداقل 6 بار جهانگردي توصيه شده اما با هدف مشخص عبرتآموزي و آموزشي.
فسيروا فيالارض فانظرو كيف كان عاقبهالمكذبين (آل عمران 137)
در آيات ديگر نيز سفارش شده است كه در زمين بگرديد و ببينيد كه عاقبت مشركين، مجرمين، دروغگويان و تكذيبكنندگان خداوند چگونه بوده است. (الانعام 11 ـ النحل 36 ـ النحل 69 ـ عنكبوت 20 و الروم) اين سفارش توسط بسياري از سيّاحان مورد توجه قرار گرفته و حاصل جهانگردي آنان به صورت سفرنامه چراغ راه مردم گرديده است. بسياري از دستاوردهاي رشتة مردمشناسي امروزه مديون اين سفرنامههاست. بسياري از مطالعات تاريخي و حتي مكاشفات باستانشناسي ريشه در اطلاعات برخي از سفرنامهها دارد. متون بجامانده از جهانگردان بسيار كاربردي و دقيق ثبت شده است و امروزه بعنوان يك گنجينه با ارزش تمدن بشري است.
جهانگردي در دوران گذشته يك عمل خاص محسوب ميشده و افرادي خاص كه از لحاظ اجتماعي و اقتصادي در شرايط مناسب بودند توان جهانگردي را داشتند كه اين افراد اكثراً مشاهدهگران قدرتمندي بودند و وقايع و شرايط را به دقت ثبت ميكردند.
امروزه بخش عمدهاي از جهانگردي مشتمل بر سفرهاي تفريحي مردم عادي است كه به منظور استفاده از امكانات و مواهب مناطق مختلف جهان و كسب لذت، هزينههاي گردشگري را متقبل ميشوند. البته هنوز تعداد قابل توجهي توريست حرفهاي و اهل مطالعه و بررسي و علاقهمند به توسعه دامنه اطلاعات وجود دارد كه سفرهاي توريستي خاصي را پيگيري ميكنند.
توريسم امروزه به يك ركن تجارت بدل شده است و درآمد سرشاري براي كشورهايي كه جاذبه توريستي دارند به همراه دارد. امروزه كشورهاي مختلف دنيا با بهرهگيري از مواهب طبيعي، آثار باستاني، تمدن كهن يا حتي تكنولوژي جديد، شهركهاي توريستي و امكانات تفريحي قطب توريسم شده و هر ساله از چهار گوشه جهان افرادي را به خود فرا ميخوانند تا با فروش كالا و خدمات سيل درآمد را به كشورشان جاري كنند. كشورهايي مانند چين، هند، تركيه، ايتاليا و ... امروزه به شدت در اين تجارت كه خود آنرا صنعت مينامند، سرمايهگذاري ميكنند.
كشور ما نيز داراي جاذبههاي فوقالعاده توريستي است. جاذبههاي باستاني مانند تخت جمشيد، بيستون، شهرهايي مانند اصفهان، شيراز، شهر سوخته كاشان و جاذبههاي طبيعي مانند شمال كشور و حتي كويرهاي بكرو زيباي مركزي از جاذبههاي توريستي كشور محسوب ميشوند.
با اينهمه امروز جايگاه كشور ما در توريسم جايگاه درخور شأن و تمدن و قدمت آن نيست. آسيبشناسي اين پديده موضوع اين نوشتار نيست و نياز به بررسي و مطالعه دقيق و عميقي دارد. اينقدر ميتوان گفت كه به قول معروف توريست مانند آهو است و دشتي آرام را براي گلگشت انتخاب ميكند. هرگونه ناامني و سختي آهو را فراري ميدهد. محدوديتهاي ناشي از اختلافات فرهنگي، ناامني منطقه خليج فارس (جنگهاي منطقهاي) و عدم وجود امكانات در حد استانداردهاي بينالمللي، برخي از عوامل عدم استقبال توريست از كشورمان است.
اما در اين ميان عدم وجود ساختاري منسجم و متولي مشخص، عدم رسيدگي به مراكز جذب توريست، عدم وجود كادر مجرب و متخصص در پايگاههاي هدف مانند مراكز باستاني و تاريخي، عدم ارائه سرويس مناسب به بازديدكنندگان، عدم امكان تعامل و ايجاد ارتباط با توريست، بدليل تفاوتهاي فرهنگي و زباني و از همه مهمتر عدم وجود درك صحيح از اهميت اين پديده در كشور برخي از تنگناهاي موجود فراروي توريسم در ايران است كه هريك از اين عوامل نياز به بررسي و پاتولوژي دقيق دارد و اين درصورتي ممكن است كه مسئولين امر در مرحلة نخست نقش و اهميت پژوهشهاي اجتماعي را درك كنند. براي اين مهم سرمايهگذاري نمايند تا بتوانيم عليرغم محدوديتهاي خاص موجود از ظرفيتهاي موجود حداكثر بهرهوري را براي كشورمان حاصل نماييم.
از اين رو معتقدم كه توريسم به هيچ عنوان صنعت محسوب نميشود و به دليل لزوم ايجاد ارتباط با انسانها و فرهنگهاي مختلف و ساماندهي يك تعامل چندجانبه با جهان زنده پيرامون در واقع توريسم يك هنر است و نگاه به آن بايد در قالب توسعة يك هنر انساني باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر